آخرین باران است. گاهی نرم و آرام. گاهی تند و
تخمی. بازیت میدهد. یادت هست؟ سیگاری را که در ابرها میکشیدیم و خاکسترش را در
لیوان یکبار مصرف چایمان میتکاندیم. چای بعد از همخابگی عجیب میچسبد. ته لیوان،
کمی هم آب از ابرها چکانده بودیم تا سوراخ نشود و نریزد و به فرش گند نزند. تو لم
داده بودی و با خیال راحت خیرِ سرت چسدود میکردی. من دانهدانه لباسهایت را
کنار میزدم و تو شبیه چیزی که تنها خودت هستی و شبیهی ندارد لبخند میزدی. نخند
پدرسگ! پدرسگ شهوانیترین فحش عالم بود. و آنجا هر جملهی مضحکی، از شهوت لبریز
میشد. جاذبه داشتند کلمات. جاذبهای که وزنِ من و تو به ما وارد میکرد. وزنی که
همان احساس بود. احساسی که همان آغوش تو بود. یادت هست گناهی که نکردیم؟ یادت هست
داغی که به جا گذاشتیم؟ یادت هست نطفهی دوقلوهایی که دوماهه سقطشان کردیم؟ تو
مادر خوبی نبودی. من هم پدر خوبی. هر چه باشد یک قلش را من در شکمم داشتم. حتمن
بچههای زیبایی بودند؛ اگر چشمانشان به تو میرفت. همانجا در لای ابرها خاکشان
کردیم. و حالا، هم داغ کودکانمان به دلم مانده، هم خیال زیبایی تو، هنگامی که
ابرها دور صورتت حلقه میزدند. آخرین باران است. گاهی نرم و آرام. گاهی تند و
تخمی. بازیت میدهد. و من زیرش خیس، به ابرها زل زدهام. سیگاری ندارم. بهمن گران
شده. اما تو را هنوز میشود چسدود کرد.
۵ نظر:
ینی ****** (فحش های تشویقی)
عجب متنی بود! ینی *****
ینی ****(فحشها قربونت)
میبینی چ خوبه؟ نویدی هم نیس
بذار یکم تخلیه شم. ینی دهنت سرویس. عجب متنی بود!!!!
بسی حال کردم!
آورین، آورین
ارسال یک نظر