روزهای قبل از آنروزها
من برای تو ، شما بودم و
تو برای من ، تو
چه زجری کشیدیم که
شماِ تو ، تو شود و
توِ من ، عزیزم،
عزیزم،
حالا دیگر نه تو هستی و
نه شما و
نه عزیزم،
نه عزیزم؟
بگو
بگو چه صدایت کنم؟
بگو چه صدایت کنم که با جانم جوابم دهی؟
مرده شورِ کلمات را ببرند
که بودشان اعصاب سرویس می کند
و بودنشان، دهن